سه شنبه ۲۷ شهریور ۰۳

مکالمه

در این دنیای شلوغ، منم و دنیای خیالاتم. دنیایی که با آغوش باز پذیرا نگاه مهربان شماست.

بیماری سیاه

۱ بازديد
 
_:"افسردگی چه رنگیه؟"
_:" سیاه و سفید." 
_:"مگه میشه اینقدر تعارض؟" 
_:"تعارض نیست. ترکیب این‌ دوتا میشه خاکستری."
_:"متوجه نشدم."
_:"افسردگی یه عینک خاکستریه که باعث می‌شه دنیا برات رنگ نداشته باشه، هیجان نداشته باشه، امید نداشته باشه. هر چی که هست و می‌بینی فقط خاکستریه. سیاهی‌ای که روش رنگ سفید پاشیدن تا فکر کنی؛ این حسا طبیعیه و همه همین شکلین."
_:" مرحله بعد از افسردگی چیه؟"
_:" بی حسی مطلق." 
_:"اون چه رنگیه؟" 
_:"سیاه بدون هیچ سفیدی."

مکالمه

۶ بازديد
 
-:"بی من چطور میگذره؟"
_:"سریع!!"
_:"از خوشی یا ناخوشی؟"
_:"خوشی." ماتش بُرد. 
_:" کاش از اول نبودی."
تو انتخاب آدما باید دقت کرد. شاید رفتنی باشن اما باید دید رفتنش چقدر خرابی داشته.
 
 

این نیز هم می‌گذرد

۷ بازديد
#مکالمه

به عنوان بازی رو این پُل آمده‌ام اما تکان‌های تاب مانندش مرا به وحشت معرفی کرده است. تکیه‌گاهم در پشت سر، محافظ من است. چشمانم را بسته و می‌خواهم سر بچرخانم که صدایش ساکتم کرد:" برنگرد. به پشت سر نگاه نکن." 
_:" ولی تو هم پشتمی." 
_:" دقیقا، من همیشه پشتتم. بهم اعتماد کن."
چشمانم را بسته و نفسی عمیق کشیدم. دیگر از چیزی نترسیدم. به جلو قدم برداشتم و پشت سرم را به حال خود رها کردم. هر چه که بود، هر چقدر که آمدم یک امر تمام شده است